معنای درس چهاردهم عربی
الْجُمَلاتُ الذَّهَبیَّةُ:(کلمات)جملات طلایی
کانَ یاسِرٌ مَعَ أصدِقاِئِه. هُم لَعبوا فی المَدرَسَة.
یاسر همراه دوستانش بود.آنها در مدرسه بازی کردند.
رَجَعَ یاسِرٌ إلَی البَیتِ بَعدَ الظُّهِر.
هوَ طَرَقَ بابَ المَنزلِ.
یاسر بعد از ظهر به خانه برگشت.
او به در خانه زد.(اودرخانه را زد)
سَمِعَت أُمُّهُ صَوتَ البابِ ثُمَّ ذَهَبَت
وَ فَتَحَت البابَ وَ سَأَلَتهُ:
مادرش صدای در را شنید؛ سپس رفت
و در را باز کرد و از او پرسید:
«کَیفَ حالُکَ ؟ » أجابَ الوَلَدُ: «أنا بخَیٍر. »
حالت چطور است؟ پسر جواب داد: من خوبم.
شَربَ الوَلَدُ الماءَ وَ جَلَسَ للاسِتراحِة.
پسر آب نوشید و برای استراحت نشست.
ثُمَّ فَتَحَ حَقیبَتَهُ
سپس کیفش را باز کرد
وَ بَدَأَ بِقراءَة الدَّرسِ.
و شروع به خواندنِ درس ونوشتن تکالیف
مدرسه کرد.(و شروع به خواندنِ درس کرد.)
سَأَلَت أُمُّهُ: «ما هیَ واجِباتُکَ؟ »
مادرش پرسید: تکالیفت چیست؟
أجابَ یاسِرٌ: «حِفظُ هِذِه الجُمَلاتِ الذَّهَبیَّة. »
یاسر جواب داد: حفظ این جمله های طلایی.
إذا مَلَکَ الأَراِذلُ هَلَکَ الأَفاضِلُ. »
هرگاه فرومایگان فرمانروا شدند(شوند)؛
شایستگان هلاک شدند(می شوند)
مَن زَرَعَ العُدوانَ؛ حَصَدَ الخُسرانَ.
هر کس دشمنی کاشت(بکارد)؛ زیان درو کرد
(برداشت کرد)یا (درو می کند ، برداشت می کند)
التَّجرِبةَ فوَقَ العِلم
تجربه از علم برتر است. تجربه از علم بالاتر است.
خَیرُ النّاسِ أنفَعُهُم للنّاسِ. »
بهترین مردم سودمندترین آنها برای مردم است.
المُسلمُ، مَن سَلمَ النّاسُ مِن لساِنِه وَ یَدِه. »
مسلمان کسی است که مردم از زبانش
و دستش سالم بمانند.( در امان باشند.)
لسانُ المُقَصِّر قَصیرٌ
زبان مقصّر، کوتاه است.