زمان |
معادل عربی |
معادل فارسی |
مثال |
|
گذشته ساده |
سَمِعَ |
شنید |
الیوم أکملتُ لکم دینکم و أتممتُ علیکم نعمتی امروز دینتان را برای شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم. |
گذشته نقلی |
قد+سَمعَ |
شنیده است |
قَد أنزَل اللهُ الیکم ذکراً خداوند برای شما ذکری (قرآن ) را فرستاده است. |
گذشته بعید |
کان + قد + سَمعَ |
شنیده بود |
کانَ الامامُ قَد نَصَحَ الرّجلَ التّائبَ . امام مرد توبه کننده را نصیحت کرده بود. |
گذشته استمراری |
کان + یَسمعُ |
می شنید |
کان یَستَحیی نساءهُم (فرعون) زنانشان را زنده می گذاشت . |
ماضی استفهامی |
هَل (أ) سَمِعَ؟ |
آیا شنید؟ |
أرأیتَ الّذی یُکذّبُ بالدّین؟ آیا دیدی کسی را که دین را تکذیب می کند؟ |
مضارع اخباری |
یَسمَعُ |
می شنود |
و تَری الجبالَ تَحسبُها جامدةً و هیَ تمرّ مرّ السّحاب. وکوهها را می بینی می پنداری ایستاده اند در حالی که چون ابر می گذرند . |
مضارع التزامی |
حروف ناصبه(أن،ﻟ،حتی)+یَسمَعِ |
بشنود(باید بشنود) |
یُریدونَ لیُطفئوا نور الله بأفواههم. می خواهند نور خداوند را با دهانهایشان خاموش کنند. |
مضارع استفهامی |
هَل (أ) یَسمعُ؟ |
آیا می شنود؟ |
فَهَل تَری لَهُم مِن باقیةٍ؟ آیا از آنها کسی را باقی می بینی؟ |
مستقبل |
س یا سوف + یَسمعُ |
خواهد شنید |
و لَسوف یُعطیکَ ربّکَ فَتَرضی و پروردگارت به تو آنگونه خواهد بخشید که راضی شوی سَیَذَّکّرُ مَن یَخشی هر کس بترسد عبرت خواهد گرفت |
امر |
إسمَع |
بشنو |
اُذکُروا اللهَ ذکراً کثیراً. خداوند را بسیار یاد کنید. |
جملات ربطی(اسنادی) |
مبتدا+خبر |
استفاده از فعل ربطی |
و اللهُ سَمیعٌ بَصیرٌ . خداوند شنوای بینا است . |
ب) تطبیق منفی زمانها:
زمان |
معادل عربی |
معادل فارسی |
مثال |
گذشته ساده منفی |
ماسَمِعَ یا لَم یَسمَع |
نشنید |
و ما تفرّق الّذینَ اُوتوا الکتابَ . و کسانی که به آنها کتاب (خدا) داده شد پراکنده نشدند أ لَم نَشرَح لکَ صَدرَک . آیا سینه ی تو را برایت گسترده نکردیم . |
گذشته نقلی منفی |
لَمّا یَسمَع یا ما قَد سمعَ |
نشنیده است |
لَمّا یَدخُل الایمانُ فی قلوبهم . هنوز ایمان در دلهایشان وارد نشده است . |
گذشته بعید منفی |
ما کانَ سَمعَ یا لَم یَکن سَمعَ |
نشنیده بود |
ما کانَت الصّحوة الاسلامیّةُ انتَشَرَت فی کلّ البِلادِ . بیداری اسلامی در همه ی کشورها گسترده نشده بود . |
گذشته استمراری منفی |
ما کانَ یَسمعُ یا کانَ لایَسمعُ |
نمی شنید |
کانَت الثّورة لا تَخضَعُ أمامَ المُستَکبرینَ . انقلاب در برابر مستکبران سر فرود نمی آورد . |
حال منفی ( مضارع اخباری منفی) |
لا یَسمعُ |
نمی شنود |
لا یَسمعونَ فیها لَغواً و لا کذّاباً . در آن ( بهشت ) سخن بیهوده و دروغ نمی شنوند |
مضارع التزامی منفی |
أن لا یَسمعَ ( ألاّ یَسمعَ ) |
نباید بشنود |
لکی لا تأسواعلی ما فاتَکُم . تا بر آنچه از دستتان رفته است تأسّف نخورید . |
مستقبل منفی |
لَن یَسمَعَ |
نخواهد شنید |
و لَن تَجدَ لسنّة اللهِ تَبدیلاً برای قانون خداوند تغییری نخواهی یافت. |
امر منفی (نهی) |
لا تَسمَع |
نشنو |
و لا تَحزَنوا و أنتم الاعلون إن کنتُم مؤمنینَ غمگین نباشید در حالی که شما برترید اگر به خدا مؤمن باشید . |